اگر بخواهيد خطى تيره و كوتاه بكشيد هيچ نيازى به خط كش نداريد، اما اگر بخواهيد خطى طولانى و بلند ترسيم كنيد به خط كش احتياج داريد، اگرنه هر قدر هم كه دقيق باشيد بالاخره خط شما انحراف و اعوجاج پيدا خواهد كرد.

حال، قرآن چيزى شبيه يك خط كش است.

يك وقت قرار است ما در دنيا عمرى كوتاه داشته باشيم، يعنى چند صباحى يا چند ماهى زندگى كنيم و برويم، البته در اين صورت تكليفى نداريم و حاجتى به اين خط كش نخواهيم داشت، درست مثل بچه ها.

ولى يك وقت قرار است بيست سال و يا كمتر و يا بيشتر زندگى كنيم، اينجاست كه شديداً به خط كش قرآن كريم احتياج پيدا مى كنيم.

اينكه فاطمه زهرا سلام الله عليها راست رفت و هيچ كژى و انحرافى پيدا نكرد به بركت همين كتاب خدا قرآن كريم بود، او به اين خط كش عشق مى ورزيد و مى فرمود:

حُبِّبَ اِليَّ مِنْ دنياكُم تِلاوَةَ كتابِ الله

يعنى از اين دنياى شما آنچه براى من محبوب و دوست داشتنى است، تلاوت قرآن است.

و تلاوت يعنى خواندن و عمل كردن به قرآن.

نظام يك كشور را به يك كشتى بزرگ تشبيه مى كنيم كه مردم با آن مسافرت مى كنند، كشتى ها گاهى يدك كش هايى دارند كه كنار آنها حركت مى كند و گاهى در درون خود كشتى، قايقها و چيزهاى مشابه را دارند كه از آن استفاده مى كنند. كشتى هرچه بارش سنگين تر باشد بيشتر در آب پايين مى رود، بطورى كه موجهاى بلند كه با كشتى برخورد مى كند ممكن است يك مقدار آب را وارد كشتى بكند. وقتى آب وارد كشتى شد كشتى سنگين تر مى شود و پايين تر مى رود.

ساعتی از آغاز ثبت نام یارنه ها شروع نشده که این سایت .... ...... .......

آخه شما که کاری می خواهید انجام بدید ، بدید اشکال نداره فقط کاری نکنید که آخر خودتون داخلش بمونید و ملت رو هم انگشت به دهان بگذارید ، در کلان شهر ها وضع ورودی به این سایت غوغاست چقدر خوب کار میکنه؟!؟! در مناطق محروم با این اوضاع اینترنت چه خواهد شد ، آنوقت پشت تریبون می آیید میفرمائید : تشکرازمردم که انصراف داده اند از دریافت یارنه ها ؟؟!!!؟؟

 بقیه حرفم باشه برای بعدتر ان شاء الله که مشکلات حل بشه و خدای نکرده منجرب نشه دولت تدبیر و امید باز دوباره بخاطر بی تدبیری از ملت شریف عذر خواهی کنه

ندارد دمت، در درونم اثر

كه دارم زحال درونت خبر

تو اي خواجه هستي چو محتاج پند

نباشد به كس پند تو سودمند

نگاهی به عمل یکی از یوسف مردان سالهای اخیر که براستی خوب درخشیدند

شماره یک :

"ببخشيد آقا! مي شه كمك كنيد اين ساك ها را ببرم خانه"؟ حسن بدون اين كه به دختر نگاه كند، خريدهايش را تا در خانه برايش برد؛ خواست خداحافظي كند كه دختر گفت: من رو نشناختي؟ حسن جواب داد: نه. -  من دختر همسايه تان هستم." حسن باز هم نگاه نكرد و گفت: ببخشيد خواهر كه نشناختم."

شماره دو :

دانشجو بوديم و با حسن(شهيد حسن آقا رب پرست) يك اتاق اجاره كرده بوديم؛ در طبقه ي بالاي خانه، آقايي با دو دختر جوانش زندگي مي كرد. ما با او رفت و آمد داشتيم؛ اما خودش هميشه مي گفت: حسن جلوي دخترهايم سرش را هم بلند نمي كند0

شماره سه : يكي از دخترهاي محله به بهانه ي ديدن دوستش آمده بود ساختمان ما و يك نامه از زير در واحد ما انداخت تو. نامه را برداشتم و نشان حسن(شهيد رب پرست) دادم. او گفت: در اين را باز نكن اين نامه ي شيطان است. گفتم: لااقل بخون ببين چي نوشته. جواب داد: گفتم كه نامه ي شيطانه... خودم باز كردم و خواندم. براي حسن نوشته بود: من سه سال است كه به شما علاقه مندم اما شما حتي يك بار هم سرتان را بالا نگرفته ايد كه به من نگاه كنيد. و من شما را حتي در آن دنيا هم نمي بخشم". وقتي براي حسن هم خواندم، گفت: من هنوز همسر مورد علاقه ام رو پيدا نكرده ام. هر وقت به اين مرحله از زندگي برسم، حتماً ازدواج مي كنم و سال بعد در شيراز، با خواهر يوسف كلاهدوز كه با هم همدوره بودند، ازدواج كرد.ماخذ اصلي: مجله پرسمان - شماره ي 30 - اسفند 1383                   

رفقا آنها اینچنین زیستن

در روابطمون در همه جا مواظب باشیم

به خاطر دو اتفاق مهم در کشور : یکی روز هسته ای و یکی ثبت نام یارنه ها بخند داش فدایی داریا ؟!؟!؟

يک بابايي يه ماهي تو پاکت دستش بوده ، رفيقش ميبيندش ، ازشمي‌پرسه : جريان ‌اين ماهيه چيه؟ ميگه: ‌دارم براي شام مي‌برمش خونه . ماهيه ميگه: مرسي من شام خوردم ، منو ببر سينما .

يکي سوار اتوبوس ميشه ، ميره يک گوشه واميسته . راننده بهش ميگه: آقا اين همه صندلي خالي ، چرا نميشيني؟ يکي ميگه: حالا صبر کن ، دو دقيقه ديگه همينيک ذره جا هم پيدا نميشه!

يکي ميره مغازه ميگه: آقا يه بيسکويت خوب بدين. بقاله ميگه: ساقه طلايي خوبه؟ ميگه نه. ميگه: ويفر خوبه؟ ميگه نه . ميگه گرجي خوبه؟ ميگه نه. ميگه: مادر خوبه؟ ميگه: قربان شما، سلام دارن!

دو تا مرد حوصلشون سر رفته بود . يکي از آنها گفت: بيا شير ياخط بيندازيم.اگر شيرشد ميريم برای ثبات نام یارنه ها ، اگر خط شد ميريم دوباره میریم برای ثبت نام  واگر سکه رويلبه‌اش ايستاد نميريم برای ثبت نام انصراف میدیم!

امروزه صاحب نظران علوم ارتباطات با اذعان به توانایی شگرف رسانه های جمعی در شکل دهی افکار ، نگرش ها و رفتار افراد، مطالعات مختلفی را در مورد سنجش میزان و نوع تأثیرات رسانه ها انجام می دهند . آنان بیان می دارند که وسائل ارتباط جمعی قادرند با کارکردهای منفی و تخطی از اخلاق رسانه ای ، سلامت فکری و اخلاقی آحاد جامعه را تهدید کنند و الگوهای نابهنجار رفتاری را در جامعه تثبیت نمایند و از سوی دیگر می توانند با توجه به کارایی و توان رسانه ها ، نرخ وقوع انحرافات اجتماعی را کاهش دهند . بله کاملا درست است این غولهای رسانه ای اگر درست عمل کنند در عرصه های مختلف خیلی از رزائل اخلاقی درست خواهد شد ، اگر یادتون باشه وضع رانندگی در کشور خیلی افتضاح بود در سالهای اخیر ولی آنقدر بیان شد آنهم به روشهای متنوع که آرام آرام فرهنگ سازی شد و یا در مسئله زباله ها یادتون هست چقدر کلیپ پخش شد و یا مسائل فرهنگی دیگر بله درست فکر میکنید با این تجربه اگر رسانه ها درست عمل کنند میهنی آباد داریم .

اما یک مسئله مهم داریم که خیلی نیاز هست رسانه ها در موردش کار کنند چرا که دیگر همانند اتفاقات اخیر رخ ندهد – شهید خلیلی – بله در زمینه امر به معروف و نهی از منکر، از هیچ کاری نمیبایست دریغ کنیم ، امر به معروف و نهی از منکر یکی از راه های پیشرفت و موفقیت در زمینه فرهنگ می باشد ، اگر همه دست در دست هم دهیم به راحتی مدیریت جهادی تحقق پیدا میکند و از طرفی به قول معروف میهن ما نیز گلستان خواهد شد 

فردا سالروز شهادت معلم فرهنگ و هنر را خدمت تمامی دوستاران شهداء تسلیت عرض میکنم ، شخصیت این شهید آنقدر جای گفتگو دارد که روزها وقت خواهد گرفت تا در مورد ایشان مطلب نوشت لذا اشاره ای کنیم به گوشه ای از کلام یکی از حماسه آفرینان 8 سال دفاع مقدس :

شهید آوینی می فرمود بالی نمی خواهم ...این پوتین های کهنه هم میتواند مرا به آسمانها ببرد!
آیا خواهران ما هم با "چادر" خویشتن میخواهند پا به آسمانا بگذارنند و مسافر آنجا شونند .

اين سبزي ها و حبوبات خيلي بخيل هستند ، هيچ كدام از آنها حاضر نيستند ، طعم خودشان را به ديگري بدهند ، مگر اينكه پاي آب و آتش در ميان باشد ، آن  وقت نسبت به هم بخشنده مي شوند ، سبزي ها طعم خودشان را به حبوبات و حبوبات هم طعم خودشان را به سبزيجات مي دهند ،

یعنی اگر مردم ما انصراف بدهند از دریافت یارنه ها آیا به راستی دولت به وعدهای خود جامه عمل میپوشاند همانند این حبوبات و سبزیجات و یا اینکه فقط غذا بد مزه خواهد شد !

اگر اینطور که دولت مردان ما میفرمایند بسیار عالی خواهد بود و  خیلی ها انصراف خواهند داد چرا که امید دارنند امکانات دیگری برای آنها فراهم شود حداقل غصه بعض مسائل را کمتر بخورنند هر چند که آبی به دل این جریان نمیزند چرا که واقعا با این پول نگرفتن از بعض مردم مشکلات حل خواهد شد اما ما به پشتوانی از ولایت قبول نموده و با این جریان حرکت خواهیم کرد ان شاء الله که وعده ها درست از آب در آید . 

كنار خيابان ايستاده و منتظر تاكسي بودم. اتومبيلي زيبا و مدل بالا، جلوي پايم تُرمز زد و دعوتم كرد كه سوار شوم. تعجّب كردم، زيرا چنين ماشينهايي كمتر اتّفاق مي افتد كه كسي را سوار كنند و به مقصد برسانند! به هر حال سوار شدم. راننده، جواني بود حدود بيست و هفت، بيست و هشت ساله. پس از سلام و احوالپرسي گفت: «… يك سؤال و مشكلي دارم كه مي خواهم با شما مطرح كنم.» گفتم: بفرماييد. گفت: «همينطور كه مي بينيد، سنّ و سال من بالا رفته، امّا هنوز مجرّد هستم… تا كنون چند دختر را براي همسري در نظر گرفته ام و مطرح كرده ام، امّا خانواده ام مخالفت كرده و به بهانه هاي مختلف، مانع ازدواجم شده اند و جديداً دختر خوبي را انتخاب كرده ام و از هر جهت او را مناسب مي بينم، امّا اين بار خانواده ام يك بهانه  خيلي سَبُك و زشت و در عين حال خنده داري، پيش كشيده اند و مخالفت مي كنند… تكليف من با اينها چيست؟ تا حالا احترامشان را نگه داشته ام و به حرفشان گوش داده ام، امّا اين بار ديگر نمي توانم؛ چون هم اين دختر خيلي خوب است و هم بهانه ي آنها خيلي بد….» گفتم: «توضيح بدهيد ببينم بهانه ي خانواده تان چيست و خصوصيات و امتيازات دختر چگونه است؟» گفت: «من اخيراً فارغ التحصيل شده ام و مهندس هستم و از هر جهت هم آمادگي براي ازدواج دارم و هم نياز شديد به آن احساس مي كنم. دختري را كه براي همسري ام در نظر گرفته ام، بسيار خوب و مناسب است. او هم تحصيل كرده است و از هر جهت همديگر را پسنديده ايم و هيچ مشكل و مانع حقيقي و واقعي بر سر راه ازدواجمان نيست. امّا فقط و فقط