ج: آيه اي كه مي فرمايد:«بگو به ازاي آن(رسالت) پاداشي از شما خواستار نيستم مگر دوستي دربارة خويشاوندانم.»[5] كه به آية مودت يا قربي معروف است به عقيده همه مفسرين در شأن اهل بيت پيامبر كه عبارت اند از علي و فاطمه و فرزندان آنها نازل شده و محبت و دوستي آنان توسط خداوند بر امت اسلامي واجب گرديده است. از ابن عباس نقل شده كه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ پرسيدند اقارب شما كيست كه در قرآن مودّت و دوستي آنان بر ما واجب شده است فرمود: علي و فاطمه و دو پسر اوست.[6] زمحشري در ذيل اين آية شريفه روايات متعددي را از پيامبر اسلام دربارة محبت دوستي اهل البيت برشمرده است كه همگي حكايت از وجوب مودّت اهل بيت مي كند.[7]
د. آیه مباهله از آیاتی است که بر فضیلت حضرت فاطمه (س) دلالت روشن دارد و هیچ کسی به جز امام علی و امام حسن و امام حسین(ع) در این فضیلت با او شریک نمی باشد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين؛[8] در این آیه خداوند به پیامبرش می فرماید : هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»
به صورت متواتر و قطعی در کتابهای اهل سنت و شیعه نقل شده است که بعد از قرار و تعیین موعد با مسیحیان نجران برای مباهله در فردای آن روز چونکه حضرت پیامبر اسلام عازم محل انجام مباهله گردید علی، فاطمه، حسن و حسین را با خود همراه نمود. هنگامی که مسیحیان این وضعیت را دیدند گفتند که این پیامبر کسانی را برای ملاعنه با خود همراه کرده است که اگر از خدا بخواهند هیچ کسی از ما بر روی زمین نخواهد ماند و لذا مباهله دست بر می دارند و تسلیم پرداخت جزیه میگردند.[9]
3. روايات و احاديث نبوي كه از طريق شيعه و سني در مورد فاطمه نقل شده است نه تنها تعريف و تمجيد آنان را بر ما لازم ميگرداند بلكه محبت او را بر ما واجب ميگرداند. پيامبر(ص) دربارهی فاطمه الزهراء ـ سلام الله عليها ـ سخناني زيادي دارد از آن جمله اين موارد است که فرمود:«فاطمه پارة تن من است هر كه او را اذيت كند مرا اذيت كرده است.»[10] و «در روز قيامت منادي از پشت پرده ندا سر ميدهد اي مردم چشمان تان را بپوشانيد تا فاطمه از موقف عبور كند.»[11] و «خداوند در آسمان به شهادت ملائكه فاطمه را به عقد علي درآورد.»[12]
به هر حال شيعيان هيچ قرابت و خويشاوندي نسبی با فاطمة الزهرا ـ سلام الله عليها ـ ندارند اگرچه برخی از سلسله سادات هستند واگر چه فرموده اند شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا... ولی شیعه بر اساس وظيفه شرعي و سفارش الهی او را تعريف نموده و مورد اطاعت قرار ميدهند. زيرا دوستي و محبت او به ادلّه نقلي و عقلي مايه نجات، سعادت اخروي و دنيوي ميشود، علاوه بر اين مطلب شخصيت بزرگ و الهي آنها كه جز پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ كسي نميتواند در كمالات، فضائل انساني و علم و تقوي با آنان برابري كند به خودي خود و با قطع نظر از روايات و آيات اقتضاء دارد كه از آنان تعريف شود و مورد اطاعت قرار گيرد و هيچ كسي نميتواند در اين جهت بر آنان ترجيح داشته باشد.»
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. كفاية الطالب في مناقب علي بن ابي طالب، الحافظ محمد بن يوسف الگنجي الشافعي.
2. مناقب آل ابي طالب، تأليف ابن شهر آشوب.
3. مظلومية الزهراء، سيد علي ميلاني.
4. ينابيع المودة، شيخ سليمان قندوزي حنفي.
پاورقي ها:
[1] . زمحشري، جار الله محمود بن عمر، كشاف، 4/670، بيروت، دارالكتاب العربي، بي تا، و قرطبي، ابوعبدالله محمد بن احمد انصاري، تفسير قرطبي(الجامع لاحكام القرآن)، 19/130 و 131 بيروت، موسسة التاريخ العربي،1405 ق.
[2] . احزاب، 33.
[3] . احمد بن حنبل، مسند احمد، 1/ 331، 4/ 107، 6/ 298 و 292، 7/ 123، بيروت دارصادر و ترمذي، محمد بن عيسي، سنن ترمذي، 5/ 30، بيروت، دارالفكر دوم 1403 و نيشابوري حاكم، محمد بن محمد، مستدرك، 2/ 416، 3/ 147 و 158، بيروت، دارالمعرفة 1406 ق، و القندوزي، شيخ سليمان بن ابراهيم حنفي، ينابيع المودة 2/ 429، دارالاسوة، اول 1416 ق، و نسايي، احمد بن شعيب، خصائص اميرالمؤمنين، ص 49، مكتبه نينوي الحديثه، (قرطبي)، ابوعبدالله محمد بن محمد تفسير قرطبي، 14/ 183، بيروت، موسسة التاريخ العربي، 1405 ق.
[4] . الامام احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 259 و 285، بيروت، دارصادر، و سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور، 4/ 313، دارالمعرفة، اول 1365 هـ.
[5] . شوري، 23.
[6] . بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، 6/ 37، بيروت، دارالفكر، و حاكم نيشابوري، محمد بن محمد مستدرك، 3/ 172، بيروت، دارالمعرفة، 1406 ق، و هيثمي، نورالدين، مجمع الزوائد 7/ 103، 9/ 168، بيروت دارالكتب العلميه، 1408 ق، قرطبي، محمد بن احمد، تفسير قرطبي، 16/ 22 و سيوطي جلال الدين، الدر المنثور، 6/ 7، و ابي جعفر الخاص، معاني القرآن، 6/ 31، المملكة العربية السعوديه، جامعة ام القري، اول، 1409 ق، و ابن الجوزي، زاد المسير، 7/ 79، بيروت، دارالفكر، اول، 1407 ق.
[7] . زمحشري، جار الله محمود بن عمر، كشاف، 4/220، بيروت، دارالكتاب العربي، بي تا،
[8] .آل عمران/61.
[9]. الدر المنثور ج 2 ص 38.
[10] . نيشابوري حاكم، محمد بن محمد، مستدرك، 3/ 159، بيروت، دارالمعرفة، و بيهقي، احمد بن الحسين، الكبري، 10/ 201 و 7/ 307، بيروت، دارالفكّر.
[11] . مستدرك حاكم، 3/ 153.
[12] . عسكري، سيد مرتضي، احاديث ام المؤمنين عايشه، 1/ 76، نهضت، اول 1418 ق.