نگذاريد كه آن فاجعه تكرار شود
نگذاريد عدالت به سر دار شود
نگذاريد كه در ناي سقيفه بدمند
شير حق در ستم و فتنه گرفتار شود
نگذاريد كه در خانه نشيند حيدر
سينه فاطمه (س) مجروح زِ مسمار شود
نگذاريد كه اصحاب جمل فتنه كنند
شك و ترديد و ريا، رونق بازار شود
نگذاريد علي (ع) بار دگر خون گريد
ظلم و تزوير معاويّه پديدار شود
نگذاريد كه قرآن به سر نيزه كنند
گرم، بازار رياكاري و دشوار شود
نگذاريد حسن (ع) بار دگر در كوفه
در ميان سپه اش بي كس و بي يار شود
نگذاريد حسين ابن علي (ع) در ميدان
بي علي اكبر و عباس (ع) علمدار شود
نگذاريد كه خون شهداي شيعه
پايمالِ ستم و فتنه اشرار شود
نگذاريد كه بندند در ميكده ها
ورنه خرسند دل شيخ رياكار شود
نگذاريد گشايند در زهد و ريا
آشكارا زِ ريا خرقه و دستار شود
نگذاريد فراموش شود منطق خون
پاك از خاطره ها آن همه ايثار شود
نگذاريد كه ياد شهداء محو شود
ورنه اينجا چو سراپرده مردار شود
نگذاريد كه نامحرم اين وادي طور
آگه از راز مِي و ساغر اسرار شود
نگذاريد كه ياد شهداء محو شود
ورنه اينجا چو سراپرده مردار شود
نگذاريد كه نامحرم اين وادي طور
آگه از راز مِي و ساغر اسرار شود
نگذاريد «علي» سيد و عيساي زمان
چاه با سينه او محرم گفتار شود
نگذاريد كه سالار خراساني ما
غرق در غربت و بي يار و مددكار شود
نگذاريد كه در معركه عشق رسد نامحرم
ناكسي از دل اين خانه خبردار شود
نگذاريد كه كم رنگ شود واژه عشق
حسد از راه رسد، كينه نمودار شود