به خاطر دو اتفاق مهم در کشور : یکی روز هسته ای و یکی ثبت نام یارنه ها بخند داش فدایی داریا ؟!؟!؟
يک بابايي يه ماهي تو پاکت دستش بوده ، رفيقش ميبيندش ، ازشميپرسه : جريان اين ماهيه چيه؟ ميگه: دارم براي شام ميبرمش خونه . ماهيه ميگه: مرسي من شام خوردم ، منو ببر سينما .
يکي سوار اتوبوس ميشه ، ميره يک گوشه واميسته . راننده بهش ميگه: آقا اين همه صندلي خالي ، چرا نميشيني؟ يکي ميگه: حالا صبر کن ، دو دقيقه ديگه همينيک ذره جا هم پيدا نميشه!
يکي ميره مغازه ميگه: آقا يه بيسکويت خوب بدين. بقاله ميگه: ساقه طلايي خوبه؟ ميگه نه. ميگه: ويفر خوبه؟ ميگه نه . ميگه گرجي خوبه؟ ميگه نه. ميگه: مادر خوبه؟ ميگه: قربان شما، سلام دارن!
دو تا مرد حوصلشون سر رفته بود . يکي از آنها گفت: بيا شير ياخط بيندازيم.اگر شيرشد ميريم برای ثبات نام یارنه ها ، اگر خط شد ميريم دوباره میریم برای ثبت نام واگر سکه رويلبهاش ايستاد نميريم برای ثبت نام انصراف میدیم!