خديجه در آخرين لحظات عمر؛ اسماء بنت عميس را خواست و راجع به دختر خود فاطمه عليها سلام سفارشات لازمه زندگاني دختري كه مادر ندارد و به خانه شوهر مي رود نمود. سپس فاطمه عليها السّلام را نزد پيغمبر فرستاده خواهش كرد كه جبه اي از لباس هاي خود را كفن او قرار دهد، آنگاه دار دنيا را بدرود گفت، و در جحون دفن شد، در اين وقت خديجه 65 سال داشت؛ تأثر پيغمبر بقدري شديد بود كه اين سال را عام الحزن ناميد و چند روزي از خانه بيرون نيامد.
3) عن علي عليه السّلام قال ذكر النبي صلي الله عليه و آله خديجه يوماً عند نسائه فبكي فقالت عايشه ما يبكيك علي عجوز حمراء من بني اسد فقال صلي الله عليه و آله صَدَقَتْني اذ كذّبتم و آمَنَتْ بي اذ كفرتم و ولدتْ لي اذ عقمتم قالت عايشه فمازِلْتَ اتقرب الي رسول الله صلي الله عليه و آله بذكرها ( كشف الغمه.)
3- علي عليه السّلام نقل كند كه روزي پيغمبر در نزد زنان خود به ياد خديجه گريه كرد عايشه گفت چرا گريه كني بر زني پير از بني اسد فرمود عايشه خديجه زني بود كه در هنگام كفر شما، مرا تصديق و به من ايمان آورد و براي من فرزند بوجود آورد؛ عايشه گفت از اين پس او را به نيكي ياد مي كردم تا پيغمبر از من خوشش آيد.
ماخذ اصلي: الوقايع و الحوادث