loading...
آنلاین خلیل
Khalil بازدید : 197 چهارشنبه 20 اسفند 1393 نظرات (0)

در دیدگاه عده‏اى، دل همان شكم است؛ به همین دلیل براى رفع «دلتنگى»، شكم خود را با خوردن «گشاد» مى‏كنند و براى شاد كردن دل، شكمشان را از عزا در مى‏آورند. این افراد در محیط تنگ شكم به دنبال شادى و نشاط و امید مى‏گردند.

اما در نظر عده‏اى دیگر، دل غیر از شكم است و در دو حیطه معنا مى‏شوند. دل در حیطه معرفت معنا مى‏یابد و شكم در حیطه شهوت.

با شكم پر، دل عزا دار مى‏شود و با شكم خالى، دل دست افشانى مى‏كند. از نظر آنان براى یافتن شادى و نشاط و امید، باید فضا نوردى آموخت و به آسمان پرواز كرد.

اما باید دانست كه دل به آسمان مایل است و شكم به سوى زمین متمایل. دل از آسمان نور و امید مى‏گیرد و شكم از زمین گندم و جو مى‏چیند. سوخت پرواز دل، سوز و نیاز است و سوخت شكم، آب و نان. دل به آرامش نیاز دارد و شكم به آسایش. دل به سیرت نیكو مى‏نگرد و شكم به صورت زیبا. دل به روح وابسته است و شكم به تن. دل از آنِ آدم است و شكم براى هر جاندار.

چشم سر، دیده بان شكم و شهوت است و چشم دل، دیده‏بان شهر حكمت. وقتى چشم سر به زیر مى‏افتد، چشم دل به بالا خیره مى‏شود.

جویبار زلال حكمت به دل مى‏ریزد و فاضلاب شهوت از شكم سرازیر مى‏شود. چشمه مستى از دل مى‏جوشد و جوى پستى از شكم سرازیر مى‏شود.

آنها كه از سلطه شكم خارج‏اند، ارباب معرفت‏اند و آنها كه اسیر شكم اند، زیر چكمه‏هاى نفس ناراحت.

بعضى با خنجر به شكم خود مى‏زنند تا دلشان را آزاد كنند و بعضى دیگر به شكمشان مى‏رسند تا از دلشان دور شوند. وسعت دل به بیكرانه دریا و پهناى آسمان مى‏ماند و حجم شكم به مشتى آب و كفى خاك؛ با این حال، اهالى شهر كوچك شكم بى شمارند و اهالى دیار بى‏كران دل انگشت شمار.

براى یافتن شادى و نشاط و امید باید با گذرنامه معرفت، تابعیت آسمان را پذیرفت و شناسنامه زمین را واگذاشت.

بعضى براى نشنیدن فغان دل، از صداى بلند آواز و طرب استفاده مى‏كنند و بعضى دیگر براى همنشینى با دل، در سكوت شب مى‏نشینند.

دلدادگان جان مى‏گیرند و شكم پرستان جان از كف مى‏نهند. دل اسیر آزادى است و غلام همت آن كس كه رنگ تعلق نپذیرد و شكم، اسیر نان و ناز است و غلام تعلّقات رنگارنگ.

دل با درد خوش است و شكم با درد بیمار.

دلداران؛ اهل سوز و نور و شعورند و شكم مداران، اهل فریب و پول و دروغ.

دل شكستنى است و شكم تركیدنى. وقتى دل مى‏شكند، عتیقه‏اى گران مى‏شود و وقتى شكم مى‏تركد، جیفه‏اى حرام. دل از منزل خاك به سوى افلاك مى‏رود و شكم از منزل نطفه به زیر خاك.

شكم وقتى سیر مى‏شود، سنگین مى‏گردد و صاحب خود را خواب آلود و نقش بر زمین مى‏كند؛ اما دل وقتى به غذاى خود مى‏رسد، سبك مى‏شود و صاحب خود را بیدار كرده، به اوج آسمان مى‏برد.

شكم از لذّت و گوارایى و رنگارنگى غذا مى‏پرسد؛ اما دل مى‏گوید: از كجا آورده‏اى؟ حلال است یا حرام؟ از آن توست یا د یگرى؟

از خوراك شكم مى‏توان به حیوانات اطراف خود هم خوراند اما از خوراك دل هرگز؛ چرا كه حیوانات صاحب شكم‏اند نه صاحب دل.

كارهایى از قبیل: بیم و امید، بینش و بصیرت، دوستى و دشمنى، عشق و پرستش، كار دل است و كارهایى مانند: خوردن و نوشیدن و هضم و جذب و دفع، كار شكم.

امّا با وجود این تفاوتها، پاكى شكم مقدمه پاكى دل است و آلودگى شكم زمینه ساز آلودگى دل. دل پاك از شكم پاك خبر مى‏دهد و دل ناپاك از شكم ناپاك حكایت دارد.

به راستى ما شهروند دیار «دل»ایم یا اهل شهر «شكم»؟!

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
a :: تلاش شایسته برای تبیین ارزش‌های انقلاب اسلامی // b :: ارائه و ترویج سبک زندگی اسلامی – ایرانی // c :: توسعه و تجلی مفاهیم، نمادها و شاخص‌های هویت اسلامی – ایرانی //
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از عملکرد ما راضی هستید ؟
    آیا ماهواره در زندگی انسانها تأثیر گذار است ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 282
  • کل نظرات : 88
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 57
  • بازدید ماه : 158
  • بازدید سال : 931
  • بازدید کلی : 111,497