loading...
آنلاین خلیل
Khalil بازدید : 191 یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

در پیدایش این اوضاع فرهنگی، حوزه و دانشگاه و دانش آموختگان این دو نهاد مهم در برابر خدا و خلق خدا باید پاسخ گو باشند و مدیران سیاسی و مسئولان سیاستگذار فرهنگی و اقتصادی باید، نقطه های اصلی انحراف و علل و عوامل آن را جستجو کنند و به ریشه یابی و درمان برخیزند.

دوم. مرزبانان فرهنگ اسلامی، گاه به دلیل ناآگاهی و گاه به دلیل ناتوانی و گاه خدای نکرده به دلیل خیانت و تنبلی و رفاه زدگی، وظیفه خویش را بخوبی انجام نداده و نمی دهند. مهم ترین موانع انجام وظایف فرهنگی عبارت است از: حضور افراد ناصالح و گاه نیروهای مؤمن ولی ناکارآمد در مسئولیتهای عالی فرهنگی کشور، سلطه ساختار غربی بر نظام اداری، عدم حمایت مسئولان سیاسی و اقتصادی از مدیریتهای فرهنگی اسلامی، تلقی نادرست از مقوله فرهنگ، تضییقات مالی و قوانین دست و پاگیر.

بخشی از این مشکلات به نظام آموزشی، تربیتی حوزه ها مربوط می شود و بخشی دستاورد نظام آموزش عمومی و متوسطه و آموزش عالی است و بخش مهم تر آن را دولت مردان و کارگزاران عالی کشورها باید پاسخ گو باشند.

چه فرق می کند که این دوری از فرهنگ زندگی ساز قرآن و عترت، آگاهانه باشد یا ناآگاهانه، مولود التقاط باشد یا تحجّر، به دست راست، پدید آمده باشد یا به دست چپ و یا به کمک هر دو. بالاخره در سایه انقلاب اسلامی و فریادهای ملکوتی امام خمینی رحمه الله ، سیاست و اقتصاد و فرهنگ رو به قبله استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی ایستاد و حرکت را آغاز کرد. چرا دوباره سیاست و اقتصاد و فرهنگ راه ذلت و وابستگی و اسارت و تبعیض را طی می کند؟ چرا برخی از مرزبانان به خواب خوش فرو رفته اند و یا دل در گرو دلبران فرنگی دارند؟

سوم. مرزبانی از فرهنگ اسلامی و عقاید و اخلاق و قوانین دینی، وظیفه عالمان دین و حوزه های علوم اسلامی است.

امام صادق علیه السلام فرموده است:

«عُلَماءُ شیعَتِنا مُرابِطُونَ بِالثَّغْرِالَّذی یَلی اِبْلیسُ وَعَفاریتُهُ، یَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلی ضُعَفاءِ شیعَتِنا وَعَنْ اَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ اِبْلیسُ وَشیعَتُهُ؛(1)

عالمان شیعه ما، مرزبانان مرزهای مورد هجوم ابلیس و دستیارانش هستند، شیطان و یارانش را از سرکشی بر شیعیان ناتوان ما و سلطه بر آنان باز می دارند.»

عالمان دین، مرزبان فرهنگ اسلامی، اخلاق، قوانین الهی و عدالت اجتماعی هستند، اگر در دنیای اسلام و ایران اسلامی مرزهای فوق مورد هجوم قرار گیرد و عالمان فریاد بر نیاورند، در نزد خدا و خلق مسئول اند.

فراهم آوردن ابزارهای دفاعی و تجهیز امّت به سلاحهای ضروری و ساماندهی مدافعان مرزهای اسلامی، وظیفه متخصصان کشور و دانشگاههای جوامع اسلامی است. اگر استقلال علمی و صنعتی نداریم، و اگر امت از دیدگاه صنعت و اقتصاد و بهداشت و درمان و علوم دفاعی و ابزارهای دفاع مجهّز و مستقل نیست، دانشگاههای بلاد اسلامی باید پاسخ گو باشند. وظیفه دولتها، هدایت و حمایت و نظارت بر تربیت کارشناسان موردنیاز است و کمبودهای این میدان را دولتها باید پاسخ گو باشند.

چهارم. هم اکنون مساجد و مدارس ابتدائی و راهنمایی و نشریات مذهبی که ستون فقرات فرهنگ اسلامی را تشکیل می دهند و باید پایگاههای اصلی نورآفرینی و هدایت امت اسلامی باشند، مورد بی مهری فراوان دست اندرکاران قرار دارند، و یکصدم آنچه برای ورزش و ورزشگاهها هزینه اقتصادی و تبلیغاتی و سیاسی می شود، برای ایجاد، گسترش، هماهنگی، معرّفی، ارتباطات و تقویت مساجد و مدارس دنیای اسلام و برنامه های فرهنگی آن، دلسوزی، برنامه ریزی و سرمایه گذاری نمی شود.

هنوز خانه های خدا همچون کتاب خدا و خود خدا، در فضای مدیریت و برنامه ریزی کشور ما غریب است.

بی توجهی به مساجد و مدارس و پرورش نسل جوان مؤمن و برخورد سطحی با این کانونهای علم و ایمان، استقلال و آزادگی، معنویت و عدالت، اگر آگاهانه باشد، خیانت است و اگر ناآگاهانه انجام گیرد، نشانه «غفلت فرهنگی» است.

پنجم. مفاسد سیاسی و اقتصادی با فساد فرهنگی تأثیرگذاری متقابل و داد و ستد پایاپای دارد. بیماریهای عقیدتی و اخلاقی نسل جوان را بدون مقابله جدّی با تبعیض اقتصادی و فساد مالی مدیران و مسئولان نمی توان درمان کرد. سرمایه های مردم که از طرق نامشروع سر از جیب بخش خصوصی در می آورد، سرانجام صرف مبارزه با فرهنگ اسلامی و عقاید و اخلاق دینی نسل جوان می شود و کارفرهنگی بنیادی بدون اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی نه ممکن است و نه مؤثر. «اقیموالصلاة» توأم با حرام خواری و غصب و غارت اموال عمومی در سطح کلان اجرا شدنی نیست.

ششم. بودجه هایی که امروز برای جهانگردی و میراث فرهنگی و سفرهای خارجی، جشنها، کنگره های تشریفاتی، ورزش و... از کیسه بیت المال مصرف می شود، هیچ مبنای شرعی و عقلی ندارد. تکیه بر صنعت راستین و کشاورزی و دامداری و معادن، هزاران بار مطمئن تر، درآمدزاتر و سالم تر از حراج اسرار و ناموس و اعتبار انقلابی کشور در برابر جهانگردان مجهول و مشکوک و کفار حربی و غیر معاهد، و ایجاد مناطق آزاد، و اسراف و تبذیرهای نقد به امید درآمدهای نسیه است.

هفتم. اعتماد و تکیه بر نهادهای بین المللی که کفّار در آن اکثریت و بر آن سلطه دارند، با فرهنگ مکتبی ما هم خوانی ندارد. بسیاری از نمایندگیهای این نهادها در کشورهای اسلامی آشکارا نقش خبرچین و فانوس کش دشمنان را ایفا می کنند، و این روابط به سلطه کفّار بر کشورهای اسلامی انجامیده است.

ضرورت دارد سازمان ملل اسلامی بدون حضور کفّار و بیگانگان و از نمایندگان راستین ملتها تشکیل شود. این هدف از طریق اتحاد بین المجالس کشورهای اسلامی و اتحاد علمای بلاد اسلامی امکان پذیر است و در شرائط کنونی، خروج یکباره مسلمانان از نهادهایی که کفار حربی مثل آمریکا و انگلیس و اسرائیل در آن حضور دارند، اولویت اوّل دولتهای اسلامی است.

اعتماد سازی در روابط دولت و ملت و قوای سه گانه کشور، حوزه و دانشگاههای بلاد اسلامی، بسیار ضروری تر از اعتماد سازی و تنش زدایی در روابط اسلام و کفر جهانی است. تنش زدایی با کفار حربی و مهاجم نه مقدور است و نه مطلوب، تنها خودفریبی و خیانت محترمانه به جامعه اسلامی است.

هشتم. مفاسد اجتماعی از فساد فکری و فرهنگی ریشه می گیرد. انحراف عقیدتی و اخلاقی و انحراف در نظام تعلیم و تربیت، انحراف رسانه ها و خبرگزاریها و صدا و سیما و نشریات و کالاهای فرهنگی مثل کتاب و نوار و CD و بطور کلی نظام آموزشی، تبلیغی، اطلاع رسانی کشور، ریشه بسیاری از مشکلات دنیای اسلام است و به همان دلیل که وزارت بهداشت و درمان موظف است بر تولید و پخش مواد غذایی و دارویی کشور نظارت کند، کالاهای فرهنگی از تولید تا توزیع و اکران و نمایش باید تحت نظارت حوزه های علوم اسلامی قرار گیرد.

مجوز تولید و توزیع خوراک فکری جامعه اسلامی را نمی توان به وزارت خانه ها و نهادهایی سپرد که دست اندرکاران آن دل در گرو آداب و اخلاق و اندیشه های بلاد کفر و شرک داشته باشند و تار و پود آن براساس معیارهای غربی بافته شده باشد.

اضلال و اغوای مردم و ایجاد انحراف فکری و فرهنگی در هر قالب و به هر وسیله که باشد (صدا، سیما، مطبوعات، کتاب، فیلم، سایت، نمایشگاه، آموزش، پژوهش، اطلاع رسانی، ورزش) پیامد یک سانی دارد، فقط مخاطبان و میزان تأثیرگذاری ابزارها متفاوت است.

همانگونه که داروها و موادغذائی در حوزه های دینی باید مورد تأیید وزارت بهداشت و درمان باشد، کلیه تبلیغات و مواد آموزشی و متون آموزشی و محصولات فرهنگی در وزارت بهداشت و درمان هم لازم است تحت نظارت عالمان دین قرار گیرد.

نهم. سلطه زبان، تاریخ، لباس و استانداردها و نامها و اصطلاحات و ابزارها، نرم افزارها و سخت افزارها و آداب و اخلاق و قوانین غربی روز به روز بیشتر می شود و همرنگی و تسلیم در برابر غرب، نشان پیشرفت و تمدن تلقی می گردد، اعتماد به نفس کشورهای اسلامی از شش جهت و در همه سنین و با همه ابزارها مورد هجوم است.

دفاع از استقلال فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مسلمانان بدون همکاری و تعاون حوزه و دانشگاه مقدور نیست، نه حوزه بدون دانشگاه می تواند از امّت اسلامی دفاع کند و نه دانشگاه بدون حوزه تکیه گاهی استوار و مطمئن برای مقاومت فکری و معنوی دارد.

دانشگاه بدون حوزه سر تا پا فرنگی می شود و اصالت دینی و ملّی خود را از یاد می برد و سر بر آستان دشمن می ساید و حوزه بدون دانشگاه ابزار و زبان لازم برای مقابله فرهنگی با بیگانه را ندارد.

در یکصد سال مبارزات استقلال طلبانه مردم ایران و دنیای اسلام، دو آفت بزرگ دامنگیر امت اسلامی بوده است. 1. آفت تحجر، 2. آفت التقاط. حوزویان، ناآشنا به اوضاع جهان و دور از فضای دانشگاهها گرفتار تحجر شده و دانشگاهیان، دور از معارف قرآن و عترت به التقاط تن سپرده اند. پیروزیهای فرهنگی، سیاسی امت اسلامی هنگامی رخ داده است که دانشگاهیان مؤمن همچون شهید چمران رو بسوی حوزه های ایمان و مردم دوستی آمده اند یا حوزویانی، همچون شهید مطهری، دست برادری و دوستی بسوی دانشگاهیان گشوده اند.

دهم. در حدیث شریف نبوی آمده است که:

«صِنْفانِ مِنْ اُمَّتی اِذا صَلحا صَلَحَتْ اُمَّتی وَاِذا فَسَدا فَسَدَتْ اُمَّتی. قیلَ یارَسُولَ اللّه ِ وَمَنْ هُمْ؟ قالَ اَلْفُقَهاءُ وَالاُْمراءُ؛(2)

دو گروه از امت من وقتی صالح و درست باشند، امت صالح می شود و هر وقت فاسد شوند، امت من تباه می گردد. گفته شد: ای رسول خدا! آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: فقهاء و امراء».

بی شک «فقها» را سمبل حوزویان و عالمان دین می توان دانست و «امراء» را نماد دانشگاهیان باید شمرد. در مشکلات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی دنیای اسلام و ایران اسلامی توده های مردم مقصر و دستکم مسئول اصلی نیستند. دو طبقه تأثیرگذار «دولت مردان» و «دین شناسان» و کارگزاران دین و دنیای مردم، بیشترین مسئولیت را بر عهده دارند و این مقال جایگاه بررسی میزان مسئولیت این دو گروه نیست. اصولا روابط فقیهان و امیران به چند گونه قابل تصور است:

1. جدایی فقیهان از امیران و تفکیک دین از سیاست؛

2. جنگ و ستیز فقیهان و امیران و نبرد دین و سیاست؛

3. تسلیم دین و فقیهان در برابر سیاست؛

4. تسلیم سیاست و امیران در برابر دین و فقیهان.

روزی که حوزه و دانشگاه پیوندی الهی و عاطفی پیدا کند و امیران دنیای اسلام تسلیم دین و فقیهان راستین شوند، امور امت اسلامی اصلاح خواهد شد و به هر نسبت که این ارتباط استوارتر باشد، کارها بهتر سامان خواهد یافت. فقیهان مسئولیت دین مردم را بر عهده دارند، و امیران مسئولیتهای دنیای مردم را و مردم هم دین را می خواهند و هم دنیا را. منتها در موارد تزاحم و درگیری، دنیا باید فدای دین شود و امیران باید به فتوای فقها جان و دل بسپارند و دین شناسان حق ندارند، فرمان خدا را به دلخواه حاکمان تغییر دهند.

 


1.میزان الحکمه، ج3، ص2087، حدیث 13912.

2.تحف العقول، با تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ جامعه مدرسین، ص50.

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
a :: تلاش شایسته برای تبیین ارزش‌های انقلاب اسلامی // b :: ارائه و ترویج سبک زندگی اسلامی – ایرانی // c :: توسعه و تجلی مفاهیم، نمادها و شاخص‌های هویت اسلامی – ایرانی //
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از عملکرد ما راضی هستید ؟
    آیا ماهواره در زندگی انسانها تأثیر گذار است ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 282
  • کل نظرات : 88
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 35
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 308
  • بازدید سال : 1,081
  • بازدید کلی : 111,647