و از فروش ميوهها بر روي درخت تا زماني که سودمند بودن آنها آشکار نشده باشد و از آفت نجات نيافته باشد نهي شده است. و از خوردن پول ميوههاي آفت زده نهي شده است و از کم فروشي در وزن و ترازو و از احتکار کردن نهي شده است و از پيشوازي کاروان تجار در خارج شهر براي خريد و فروش با آنها نهي شده است بلکه مصلحت جامعه دراين است که آنها را به حال خود واگذارده تا به بازار شهر برسند (و خود محصولاتشان را بفروشند).
و نهي شده از اينکه شخص شهرنشين اموال باديه نشينان و روستائيان را بفروشد [و چيزي را براي خود نگه دارد] (مثل اينکه شخص شهري دلال و واسطه شود براي کسي که از باديه و روستا ميآيد) بايستي روستايي را به حال خود رها کرد تا خودش مالش را بفروشد. و نهي شده از اينکه کسي پوست حيوان قربانيش را بفروشد. و کسي که در زمين يا درخت خرما و يا امثال آن با ديگري شريک است نبايد سهم خودش را قبل از اينکه به شريکش عرضه کند بفروشد.
و از قسم خوردن به قرآن و به وسيله آن زياده خواهي کردن نهي شده است (مثل کساني که قرآن ميخوانند و از مردم پول ميگيرند). و از خوردن اموال يتيمان به ظلم نهي شده است. و از قمار ميسر [نوعي قمار در عصر جاهلي که طي آن تيرهاي کوچکي را به قرعه برميکشيدند و گوشت شتر را بر حسب آنها تقسيم ميکردند] و غصب اموال ديگران و نيز از رشوهخواري و رشوه گرفتن نهي شده است.
و از سرقت و بالا کشيدن غنيمت و تاراج و غارت اموال مردم نهي شده است. و از خوردن اموال مردم از راههاي باطل و همچنين از گرفتن اموال مردم به قصد تلف کردن آن نهي شده است.
و از قرض گرفتن با نيت عدم پرداخت و از پايين آوردن قيمت چيزهاي مردم، نهي شده است و از پنهان کردن و مخفي کردن چيزهاي پيدا شده و همچنين از برداشتن اشياء پيدا شده بجز براي کسي که آنرا ميشناسد نهي شده است. و از تقلب و نادرستي به همه انواعش نهي شده است و درست نيست که شخص مسلمان از مال برادر مسلمان خود چيزي بردارد و بدان شادمان نشود و برداشتن آن با شرم و از روي دشواري حرام ميباشد. و از قبول کردن هديه از ديگران بخاطر وساطت نهي شده است.