حـمـد را هـم مـراتـبـى اسـت : اول - حـمـد و ثـناى حضرت حق بر كمالات ذاتيه خود . چنانكه رسـول خـدا صـلى الله عليه و آله فرمود : لا احصى ثناء عليك كما اثنيت على نفسك )فـيـض القـديـر تـحـت رقـم 1529 . از مـسـنـد ايـن حنبل و سنن اربعه ، و در طريق خاصه نيز نقل شده است( .يـعـنـى : (مـن نـتـوانم ثناى تو را نمايم آن نحوى كه تو بر ذات مقدس خود ثنا گـوئى ) . دوم - حـمـد و ثـنـاى مـلائكـه مقربين عالم اءعلى و آسمانها .
سوم - حمد و ثناى افراد انسان در برابر نعمتهاى ظاهرى و باطنى . چهارم - حمد و ثناى ساير موجودات كه هـر يـك بـا زبـان خـويـش در مـقـام ستايش حضرت حق مى باشند و ان من شى ء الا يسبح بـحـمـده و لكـن لا تفقهون تسبيحهم - اسراء آيه 44 - يعنى : (و هيچ موجودى نيست مگر اينكه تسبيح و ستايش او را مى كند ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد) .
وتمام موجودات عالم هر يك بزبانى ستايش حق تعالى را مى كنند .
آنچه در چشم جهان بينت نكو است |
عكس حسن و پرتو احسان اوست |
گر بر آن احسان و حسن اى حق شناس |
و زتو روزى در وجود آيد سپاس |
در حقيقت آن سپاس او بود |
نام اين ، و آن لباس او بود |
الله اسـم عـلم اسـت بـراى آن وجـود مـقـدس كه جامع جميع صفات كماليه و جـمـاليـه ، و مـنـزه از صـفـات مـمـكـنـات اسـت . و لذا تـمـام اءسـمـاء و صـفات حق در لفظ الله بـطـور اجمال جمعى مندرج است . و كلمه الله نزديكترين اءسماء باسم اءعظم است .
در كـتـاب تـوحـيـد صـدوق از اءمـيـر المـومـنـيـن عـليـه السـلام نـقـل شده كه فرمود: ان قولك الله اعظم اسم من اءسماء الله و هو الاسم الذى لا يـنـبـغـى ان يـسـمـى بـه غـيـر الله ... يـعـنـى : مـحـقـقـا گـفـتـار تو به لفظ الله بزرگترين اسمى است از اءسماء الهى ، اسمى است كه شايسته نيست غير از خدا - نام مخلوق - بدان ناميده شود .
البته اين اسم مبارك مختص به ذات واجب الوجود است .
در تفسير صافى از حضرت رضا عـليـه السلام نقل شده كه فرمتود : ... آنها اءقرب الى اسم اءلاعظم من ناظر العين الى بـيـاضـهـا يعنى : كلمه الله نزديك ترين اسم است باسم اءعظم كه از ناظر چشم به سفيدى چشم نزديكتر است . ( ايـن روايت در تفسير سوره حمد تفسير صافى از توحيد صدوق ، و تـفـسـيـر عـيـاشـى نـقـل شـده اسـت . و دربـاره تـسـمـيـه اسـت ، نـه خـصـوص كـلمـه الله و لذا ضـمـيـر آن مـؤ نـث آورده شده ، ولى چون كلمه الله اءصـل و پـايـه تـسـمـيـه اسـت ، لذا مـنـظـور روايـت هـم تـوجـه دادن مـخـاطـب است به كلمه الله و مقصود و منظور مؤ لف هم همين بوده است( .
لا اله الا هو اين جمله در مواضع متعددى از قرآن آمده ، و از اءشرف آيات قرآنى است ، كـه دلالت بـر يـگـانـگـى ذات خـداونـد دارد . و ركـن اءعـظـم اصـول ديـن مـى بـاشـد .
در كـتـاب تـوحـيـد صـدوق از رسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله نـقـل شـده كـه فـرمـود مـن قـال لا اله الا الله مـخـلصـا دخـل الجـنة (هر كس كه از روى اخلاص - اين كلمه - لا اله لا الله را بـر زبان آورد بهشت شد) . بعد فرمود : گفتن از روى اخلاص آن است كه او را از معاصى باز دارد .
و نـيـز در كـتـاب تـوحـيـد در تـفـسـير كلمه الله از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود : حرف اءلف كلمه الله اشاره به نعمت هاى ما مى باشد ، كـه خـداونـد بـخـلق خـود عطا فرموده ، و لام اشاره باين است كه خداوند خلق خود را به ولايـت مـا الزام نـمـوده .
راوى گـويـد سـپـس مـن سـؤ ال كـردم از حـرف هـاء آخـر كـلمـه ، امام فرمود : اشاره است به اينكه خوار و ذليل است هر كه مخالفت كند محمد و آل محمد را تـنـبيه - ذكر كلمه هو در مجلد لا اله الا هو كه نفرمود لا اله الا الله و از اسـم ظـاهـر بـه ضـمـيـر عدول كرد ، مشتمل بر اءسرار معنويه است ، كه بيان آن مناسب با وضع اين تاءليف نيست . در اينجا فقط بذكر اجمالى از آن اكتفاء مى كنيم .
بدان كه هر اسمى از اءسماء خداوند متعال مـثـل : عـليـم ، قدير ، مريد و و و دلالت دارد بر اتصاف ذات اءحديث بآن صفت . مثلا عليم دلالت بر علم ، و قدير بر قدرت ، و مريد بر اراده و همچنين است ساير اءسماء . و اءما لفظ ضمير هو اشاره بذات اءحديث مـن حـيـث الذات اسـت ، و لذا گـفـتـه شـده كـه لفـظ هـو اءخص از لفظ الله است كه دلالت بر ذات دارد به لحاظ الوهيت آن ، و بهمين جهت گفته شده كه جمله لا اله الا هو عماد و ستون توحيد است .
در تـفـسـيـر بـرهـان )مـؤ لف تـفـسـيـر بـرهـان سـيـد هـاشـم بـحـرانـى ايـن سـليـمـان بـن اسـماعيل از علماى قرن يازدهم هجرى است . كه صاحب تاءليفاتى است . از جمله غاية المـرام كـه بـه فـارسـى بـنام كفاية الخصام ترجمه شده است . و اءصـل ايـن روايـت در تـوحـيـد صـدوق اسـت . و مـرحـوم مـجـلسـى آن را در بحارالانوار (بنا به چاپ جديد مجلد 3 ص 222 و مجلد ص 310 ) .(
از امـيـرالمـومـنـيـن عـليـه السـلام نقل شده كه فرمود : يك شب قبل از جنگ بدر خضر را در خواب ديدم ، و گفتم چيزى به من تعليم كن كه بوسيله آن بر دشمنان پيروز شوم .
گفت : بگو : يا هـو مـن لا هو الا هو و چون صبح شد ، خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رفتم ، و آن داسـتـان را بـراى آن حـضـرت نـقـل كـردم . آنـحضرت فرمود : يا على اسم اءعظم را آمـوخـتـه اى و روز بـدر هـم پـيـوسـتـه ايـن كـلمات ورد زبانم بود .